-
شمارش معکوس تو ...
23 مهر 1394 14:22
آرام شروع به مردن کردی در من و من دوست نداشتنت را آغاز ....
-
من ِ بی حواس
13 مهر 1394 09:57
این روز ها بی حواس ترین زن دنیا منم که در گذر از میان مردم شهر با هر عطری به یاد تو مست می شوم و در چهار خانه ی هر پیراهنی شبیه تو بیتوته می کنم هستی و نیستی و میان بی حواسی های معلقم قدم می زنی تو را می گردم در میان تمام کسانی که شبیه تو نیستند و سراغ تو را از شلوغ ترین خیابان های شهر می گیرم نیستی که نیستی و من بی...
-
وفور بی چشم و روها در زندگیم
20 شهریور 1394 22:23
اصن نمیدونم چی شده که اعتمادم نسبت به همه سلب شده. خوشم خوبم راضی ام از زندگیم و دارم تلاش می کنم برای بهترین ها. اما اعتمادی نیست طرف داره می خنده اما حرفاش به دلم نمیشینه، وقتی میره با خودم میگم هه دروغاش چه رنگ و لعابی داشت، وقتی احساسشو میگه با خودم میگم خب این حرف الانشه ممکنه با حرف فرداش فرق کنه این حس الانشه ،...
-
شما فک کن عقده ایی ...
16 شهریور 1394 00:28
من عاشق نوشتن نامه های تهدید آمیزم و این چند هفته اخیر کارم شده نوشتن نامه های تهدید امیز به شرکت صبا زنگ می زنم و شبا هم ایمیل ایییی کیف میده ....
-
ایران مال منه
30 مرداد 1394 16:06
نقشه ایران رو زدم به دیوار اطاقم و تمام شهرهایی که میتونم برم رو نقطه گذاری کردم. با خودم گفتم کاری میکنم همه همکارا، ایران رو با من بشناسن و تو شرکت حرف اول همه من باشم .
-
بیست و هفتم آبان نود و دو
29 مرداد 1394 15:40
من خوب یادمه شاید اون هم خوب یادش باشه اما من آخر راهو می دیدم ... .... امروز آخر اون راهه....
-
با زندگیت نساز ... زندگیتو بساز
25 مرداد 1394 23:44
تصمیم دارم به قله برسم طول عمر ما، سن و سال ماست. عرض عمر ما، قیل و قال ماست. ارتفاع عمر ما، پَر و بال ماست. حجم عمر ما، کمال ماست. انتخاب کن عزیز.... ته نوشت: 1. یه نقشه ایران رو خریدم و تمام نقاطی که میخوام برمو رنگی کردم و زدم به دیوار اتاقم. 2. شعر از مجتبا کاشانی بودش
-
روز جهانی مون مبارک
22 مرداد 1394 22:53
بلاخره یه روزی هم هست توی دنیا جز روز تولدمون که واسه ماهاست. و اونم روز جهانی چپ دستها هست. به خودم تبریک میگم و حس غرور بهم دست داده....
-
مارکوپلو شدن در آینده ایی نزدیک
20 مرداد 1394 16:48
از حالا استرس ۷شهریور رو دارم ...تهران ... باید روش تمرکز کنم و توی جلسات نهایت تلاش رو از خودم نشون بدم , چون بعدش قراره اراک, رشت ، سرپل ذهاب ، مشهد رو داشته باشم و بعدش میخوام برگردم سمت جنوب و رو نی ریز و استهبان کار کنم ، اونجا دوستانی دارم که بهم اعتماد دارند و منو پدیرفتن، شاید همین موضوع باعث شه که بقیه...
-
امان از همکار بد با طرز فکرگُهی
15 مرداد 1394 23:20
با بودن یکی ازهمکارام درک کردم که واقعن از روی ظاهر(رفتار و قیافه) ادما نمیشه به باطنشون پی برد و شناختشون که توی خلوتشون چه شکلی ان، بنا به دلایلی اون روی سکه ی شخصیت یکی از همکارا که بین بچه ها آدمی مودب، خوش صحبت، خوش نیت، مثبت با نگرش عالی و رو به رشد شناخته میشد رو دیدم (البته میشه گفت دیدیم من و یکی دیگه از...
-
نیو هووم
18 تیر 1394 14:03
توی این خانه جدید، ظاهرن احساس آرامش بیشتری دارم و خیلی چیزا باب میلمه و اگه هم نبود تعهد دادن که تغییرش بدن و این قسمت خوب ماجراست... یه مدت که در حال کوچ بودیم و یه زمانی توی برزخ حال خوبی نداشتم، جفتک زیاد پروندم و بعضی هارو ناراحت کردم، خب دست خودم نبود عصبی بودم و اعتمادم رو از دست داده بودم و به همه مشکوک بودم ،...
-
زندگی با دو شخصیت ....
9 تیر 1394 18:53
مسئله ایی که بیشتر از هر چیز دیگه ایی اذیتم میکنه دو رو بودن آدمهاست، اینکه خودشون میان جلو تو صورتت میخندن حرفایی می زنن و پشت سرت توطئه میکنن. دور و اطراف من آدمایی هستن با شخصیتی منفی که دوست دارن بگن از همه ی ادمهای دنیا بدبخت ترن و بدشانس تر، البته حسود هم هستن ، اما اون شخصیت منفی شونو پشت یه لبخند و حرفای خوب...
-
یاران چه غریبانه ، رفتن از این خانه....
20 خرداد 1394 20:30
پیامبر وقتی دید توی مکه نمی تونه راه به جایی ببره ، کوچ کرد رفت مدینه ... ماهم تصمیم گرفتیم کوچ کنیم ...
-
سامورایی مهربان
1 خرداد 1394 08:34
6 نفر بودن که باید کشته میشدن... مدتها بود تو انتظار بودم که بکشمشون... خسته م کرده بودن، حرف شنویشون رسیده بود به -0- ... خلاصه اینکه بعد دو هفته دیشب دوتا شمشیرکش قهار پیدا کردم و فرستادم سراغشون... امروز قراره برم ببینم چی ساختن ازشون ... دیشب که تیکه تیکه شده بودن ...
-
خانه دوست کجاست ؟!!!
18 اردیبهشت 1394 18:44
روزها میان و میرن شب ها هم همینطور هنوز هیچی نشده یک ماه و نیم از سال جدید گذشته و من جای پیشرفت دارم پسرفت میکنم نمیدونم علتش چیه؟!!! ترس از چی نمی زاره که خودمو هُل بدم جلو... به لیستی که از دوستام نوشتم نگاه میکنم ، فقط اسمشون دوسته و سیاهی لشکرن، انگشت شماری رو میشه رفیق حساب کرد اما روزگار کاری کرده باهاشون که...
-
سرانجام این رود ، مرداب نیست . . .
1 اردیبهشت 1394 00:14
ایستادن " فقت " کار ماست
-
دیقه ی 90ی
1 اردیبهشت 1394 00:07
همیشه آخر ماه ها کار زیاده ه ه ه چرا؟ من تا همین الانش درگیر کار بودم!!! با خودم همیشه فکر میکنم باقی روزهای ماه رو مگه خدا ازمون گرفته که همین روز آخری یادمون میاد انجامشون بدیم؟!!!
-
نود و چهار هـِ پُر از آرامشـ
11 فروردین 1394 22:13
اصن نفهمیدم که عید چجوری گذشت که فردا میشه 12 اُم و مردم میرن که جا بگیرن واسه 13بدر ... من دیشب با خودم عهد بستم که امسال یه جور دیگه باشم، یه جور دیگه کارامو انجام بدم... دریا باشم و همه ی بدی ها رو غرق کنم در خودم ... گاهى خودت را مثل یک کتاب ورق بزن، انتهای بعضی فکرهایت " نقطه" بگذار که بدانی باید همانجا...
-
از دولت بخت آمد نوید . . .
29 اسفند 1393 19:11
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک شاخههای شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس، رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ها و دشتها خوش به حال دانهها و سبزهها خوش به حال غنچههای نیمهباز خوش به حال دختر میخک که می...
-
[ بدون عنوان ]
28 اسفند 1393 22:11
انتخاب خیلی بدیه که بخوای حس و حال خوب تنهایی ت رو که میتونی توی نم نم بارون با یه بستنی داشته باشی بخوای با بودن یه دوست عوض کنی که بعد به این فکر کنی که انتخاب درستی نبوده ....